در این باره فکر کنید: هرآنچه ما انجام می دهیم از یک اندیشه آغاز می شود. هر عمل، هر کلمه، هر ابداع از تجسم های ما بوجود آمده است. توانایی دیدن چیزها قبل از اینکه رخ دهند ما را قادر می سازد تا رویاهای خود را دنبال کنیم و در نهایت آنها را انجام دهیم. در واقع، تجسم بهتر آینده ای که به دنبالش هستیم، شانس ما را در تحقق آن افزایش می دهد.



آموزش ذهن، آموزش جسم است

مغز نمی تواند بین یک اقدام واقعی با یک اقدام ذهنی تفاوتی را دریابد. تحقیقاتی که در این باره انجام شده نشان می دهد که تفکر درباره یک اقدام، حتی اگر بدن ما در حالت استراحت باشد، منجر به تحریک و فعالیت رشته های عصبی مرتبط در مغز می شود به گونه ای که واقعاً آن کارها را انجام داده اید.

برای تجربه بهتر این موضوع، این تمرین را انجام دهید: سعی کنید که در دهان خود بزاق (آب دهان) تولید کنید. کار خیلی سختی است.حال تجسم کنید که یک آلوی نرم ورسیده، ترش و آبدار در دهان خود دارید و با زبان خود، آن را به این طرف و آن طرف دهان خود می اندازید. در این حالت به سادگی، بزاق دهان تولید می شود

این هم یک خبر خوب: آموزش های ذهنی می تواند تقریباً تمام مهارت های ما را بهبود داده و سرعت ما را در رسیدن به هدف افزایش دهد

به عنوان مثال، بسیاری از روانشناسان و مربیان پرورشی، تمرین های ذهنی را برای هر نوع کاری توصیه می کنند. اینها معمولاً اجتماعی یا مرتبط با کار هستند: برای افزایش اعتماد به نفس، برگزاری روان یک جلسه یا مصاحبه یا افزایش کارایی روزانه. بیشترین تشویق برای استفاده از تصور در مورد ورزشکاران اعمال می شود تا بتوانند تکنیک های کاری شان را بالابرده و تشویق به فعالیت و پیشرفت بیشتر شوند. در مصاحبه ای که با قهرمان های رتبه اول المپیک، مشخص شد که بسیاری از آنان از تجسم استفاده کردند، نه تنها در انجام تکنیک های ورزشی بلکه برای بوجودآوردن احساس برنده شدن

5 تکنیک کاربردی جهت تجسم

این تکنیک ها از ساده به پیچیده، مرتب شده اند. زمانی سراغ تمرین بعدی شوید که در تمرین اول به اندازه کافی مهارت کسب کرده اید. هیچ عجله ای نیست. هر چقدر که خواستید روی یک تکنیک بمانید

تکنیک اول:

عکسی را انتخاب کنید و روی آنالیز و تحلیل آن زمان بگذارید. هرچقدر می توانید، جزئیات آن را به خاطر بسپارید. سپس چشمانتان را ببندید و سعی کنید که این تصویر را در ذهنتان تجسم کنید. سعی کنید که تصویر ذهنی شما هرچه بیشتر این موارد را داشته باشد: رنگ ها، پرندگان در آسمان، چروک های روی صورت و هرآنچه که در تصویر اصلی هست. چشمانتان را باز کنید و ببینید که چه جزئیاتی را از قلم انداخته اید. این کار را تا جایی ادامه دهید که بتوانید تصویر اصلی را به خوبی مجسم کنید

تکنیک دوم:

در این تکنیک به صورت سه بعدی کار می کنیم. حالا یک شی کوچکی را برداید مثلاً کلید یا قلمتان را. مجدداً آن را آنالیز کرده و به خاطر بسپارید. زمان بگیرید.

حالا چشمانتان را ببندید و آن شی را در ذهن خود مجسم کنید. چالش این تمرین، چرخاندن شی در ذهن است. تمام جزئیات را ببینید اما از تمام زوایا. اگر راحت هستید، محیط اطراف آن را هم به تجسم بکشید. آن را روی یک میز خیالی بگذارید. بر آن کمی نور بتابانید و سایه آن شی را به تصویر بکشید

تکنیک سوم:

این تکنیک بر اساس تکنیک دوم ساخته می شود. برای برخی از افراد سخت است اما برخی هم آن را راحت یاد می گیرند. در این جا همان شکل کوچک را تجسم کنید اما با چشمان باز. آن را در دنیای واقعی ببینید، درست در جلوی خودتان. مجدداً آن را حرکت دهید، بچرخانید و با آن بازی کنید. ببنید که چگونه جلوی دیگر اشیائی که پیش رویتان است قرار می گیرد. تجسم کنید که روی کی بردتان است، سایه آن را روی موس ببینید یا با آن به فنجان چای خود ضربه بزنید.

تکنیک چهارم:

در این مرحله، شما را به داخل تصویر می بریم. یک محل زیبا را تجسم کنید. من دوست دارم که ساحل مورد علاقه ام را به مجسم کنم. حال خود را در آن منظره ببینید. مهم است که خود را در آن جا ببینید نه اینکه درباره آن فکر کنید.

دیگر حس های خود را هم به میدان بکشید. چه صدایی را می شنوید؟ آیا صدای حرکت برگ ها در اثر باد را می شنوید؟ آیا صدای گفتگوی مردم در پشت سر خود را می شنوید؟ با احساس لامسه چطورید؟ آیا شن هایی که بر روی آن ایستاده اید را احساس می کنید؟ با بوییدن چطورید؟ آیامی توانید خوردن یک بستنی را تجسم کنید و احساس کنید که از گلوی شما پایین می رود؟

مجدداً مطمئن شوید که در صحنه هستید نه اینکه فقط درباره اش فکر می کنید. این فیلم ذهنی را هرچه با وضوح و جزئیات بیشتر ببینید.

تکنیک پنجم:

در آخرین تکنیک، قصد داریم که چیزهایی کمی زنده تر ایجاد کنیم. تصویر تمرین قبل را تجسم کنید. حالا شروع کنید در حرکت و گذر از میان چیزها. صخره ای را بگیرید. روی یک نیمکت بنشینید. در آب بدوید. روی شن ها بقلتید.

حالا کس دیگری را هم اضافه کنید. معشوق خود را تصور کنید که با هم در حال رقص هستید. یا دوستتان را تصور کنید که در حال گفتگو با او هستید. تصور کنید که وقتی برایش جوکی تعریف می کنید، می خندد. حال تصور کنید که روی شانه شما می زند. چه احساسی خواهید داشت؟

جزئیات و واقع گرایی